چقدرسخته...






















نیوشا

با کدامین جمله ، با چه زبانی دوستت دارم را برایت انشا کنم تا عشق خالصم را باور کنی؟


چقدرسخته...

دل را بدنام نکنيـــــــــــــــــم آنچه بعضي ها در سينه دارند کاروانسراست ؛نه دل


چقدر سخته..

چقدر سخته تنها راه رفتن.....
چقدر سخته هر لحظه,هر ساعت,هردقيقه,هر ثانيه, تو فکرت باشه.....
چقدر سخته بدوني اون حتي براي ثانيه ايم به تو فکر نمي کنه.....
چقدر سخته بهش اميد بسته باشي ولي اون نااميدت کنه..
چقدر سخته بدوني اون هيچوقت مال تو نبوده...
چقدر سخته واست شده باشه غريبه...
چقدر سخته باهر ضربان قلبت بهش بگي دوست دارم ولي اون هيچوقت نشنونه...
چقدر سخته تحمل فاصــــــــله ها....
چقدر سخته بخاطر اون مريض باشي ولي اون حتي حالتم نپرسه...
چقدر سخته روزاي بي تو بودن...
چقدر سخته همش گوشيت دست باشه تا مبادا اون بخواد سراغي ازت بگيره وتو دير جوابشو بدي...
چقدر سخته اون هيچوقت سراغي ازت نگيره...
چقدر سخته اميدت نااميد بشه(سخت ترازاين ديگه تو دنياوجود نداره,شايد ي ادم تنها چيزي که داره فقط اميدش باشه)...
چقدر سخته همش منتظرش بودن...
چقدر سخته  به رفتنش عادت نکرده باشه...
چقدر سخته هرشب باقرص آرامبخش بخوابي...
چقدر سخته هرشب هق هق گريه هاتو زير بالشتت پنهان کني...
چقدر سخته اون هيچوقت نخونه نوشته هايي که فقط واسه اون نوشتي...

چقدر سخته دلت پر باشه ساکت شی ولی تو سینه داغون شی...
چقدر سخته دروغ گفتن وقتي که حرفات دروغ نيست...
چقدر سخته هرروز مُردن...
چقدر سخـــــــته از سختيات بگي...
در نگاهت
در شعرت
در کلامت
در راه رفتنت
در صدايت
در قلبت
سخت است
سخت
...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 11 آذر 1391برچسب:,ساعت 17:53 توسط پدرام|



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت